نقد و بررسی
کتاب مسخ اثر فرانتس کافکا ترجمه صادق هدایت (The Metamorphosis) در مورد فروشنده جوانی به نام گرگور سامسا است که یک روز صبح از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که به یک مخلوق نفرتانگیز حشره مانند تبدیل شده است.
دلیل مسخ سامسا در طول داستان بازگو نمیشود و خود کافکا نیز هیچگاه در مورد آن توضیحی نداد. لحن روشن و دقیق و رسمی نویسنده با جملات دقیق و کوتاهش در این کتاب تضادی حیرتانگیزی با موضوع کابوسوار داستان دارد و آدمی را بر جای خود میخکوب میکند که تا انتهای داستان این سبک نوشتار باقی میماند.
جملاتی که مانند یک گزارش از یک اتفاق فقط به توصیف فضا و آمبیانس و بیان دیالوگ شخصیتها است. همین متن گزارش گونهی کافکا در تضاد با کابوسی که اتفاق میافتد بر شدت وهم و ترس و شگفتی موجود در فضای داستان میافزاید.
کتاب مسخ اثر فرانتس کافکا همین بس که «ولادیمیر ناباکوف» نویسنده رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه روسی آمریکایی در مورد این داستان گفته است: «اگر کسی مسخ کافکا (Franz Kafka) را چیزی بیش از یک خیالپردازی حشرهشناسانه بداند به او تبریک میگویم چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوسته است.»
کتاب مسخ ترجمه صادق هدایت سرگذشت انسانی است که تا وقتی میتوانست فردی مثمر ثمر برای خانواده باشد و در رفع احتیاجات خانواده کوشش میکرد، برای آن عزیز بود و دوست داشتنی؛ اما وقتی از کار میافتد و دیگر قادر نیست تا مایحتاج خانواده را تأمین کند نه تنها دوست داشتنی نیست؛ بلکه به مرور موجودی بیمصرف و حتی مضر و مورد تنفر خانواده می شود تا جایی که حتی زنده بودنش برای اعضای خانواده ملالانگیز است.
0دیدگاه کاربران