نقد و بررسی
ناشر دربارهی کتاب آورده است:
«قهرمان رمان، آلکسی ایوانویچ، معلمی سرخانه در نزد ژنرالی است که هروقت به خارج از کشور سفر میکند، در شهر خیالی رولتنبورگ اقامت میکند. در این میان آلکسی ایوانویچ به پولینا، خواهرزن ژنرال، علاقهمند میشود؛ اما با سنگدلی سرشار از بولهوسی با او رفتار میکند. داستان اما با ماجرای قرضدادن ۷۰۰ فلورن از سوی پولونیا برای آلکسی بهمنظور شرکت در بازی رولت وارد مرحلهی تازهای میشود. در آغاز، بخت با آلکسی ایوانویچ یار میشود، ولی او میخواهد از اقبالی که نصیبش شده است حداکثر فایده را ببرد؛ بنابراین، به بازی ادامه میدهد، اما در ادامه تمام پولش را میبازد و در اثر این باخت تعادل روانی خود را از دست میدهد و دچار نوعی هذیان میشود. وجود اصول روانشناسی این داستان است که سبب میشود که دقیقا با شخصیت، دغدغهها و احساسات یک قمارباز آشنا باشید. مثل اینکه با علم روانشناسی به تحلیل این شخصیت پرداختهاید. زاویهی دید این رمان دانای کل نامحدود است.»
0دیدگاه کاربران