نقد و بررسی
دربارهی کتاب کیمیاگر
کیمیاگری روند تبدیل یک ماده ی بی ارزش به یک ماده ی ارزشمند است، فلز پایه ای که ارزش چندانی ندارد، تمام ناخالصی هایش را از دست می دهد و نهایتاً به فلزی ارزشمند تبدیل می شود. در کتاب کیمیاگر شخصیت اصلی داستان با طی کردن مسیر تعالی به مرتبه ای می رسد که گویا از فلزی بی ارزش به ماده ای ارزشمند و گران بها تبدیل شده است. او در این مسیر برای رسیدن به کمال و تبدیل شدن به شخصیتی ارزشمند هدف جدیدی را برای خود انتخاب می کند و برای رسیدن به آن لذتهای مادی و معنوی زیادی را قربانی می کند.
نویسندهی خوشنام این اثر پائولو کوئیلو در نقد و بررسیها می گوید که این کتاب اقتباسی از یکی از داستانهای دفتر ششم مثنوی معنوی است. این داستان روایتی از ذهن جوانی به نام سانتیاگو است که برای کشف حقیقت و تعبیر رویایش رهسپار مصر می شود. این رویا مسیر زندگی او را به گونه ای تغییر می دهد که برای رسیدن به این هدف تمام دارایی خود را به پول نقد تبدیل می کند و با گذر کردن از مادیات در راه حقیقت قدم می گذارد. او در این راه عشق زمینی خود را به عنوان عاملی بازدارنده رها می کند.
سبک داستانی کیمیاگر سورئال است و تا حدی به رئالیسم جادویی نزدیک شده است. از دید فلسفه ی غربی می توان گفت هدف اصلی این داستان توجه کردن به رویاها و اهداف شخصی و پیداکردن راهی برای رسیدن به این رویاها است اما از زاویه ای دیگر می توان آن را یک داستان عرفانی دانست که در آن سانتیاگو نماد عارف و در جست و جوی حقیقت است. در تعبیری نمادین می توان گوسفندان او را نماد مادیاتی دانست که در راه رسیدن به تعالی باید از آن ها گذشت.
دربارهی پائولو کوئلیو
پائولو در شهر ریو دو ژانیرو برزیل در سال ۱۹۴۷ متولد شده. او نویسندهی مشهوری است که آثارش در سر تا سر دنیا به زبانهای مختلف ترجمه شد،کیمیاگر یکی از بهترین کتابهای اوست که نقش بسیار مهمی در به شهرت رسیدن و موفقیت وی داشته این کتاب در سراسر دنیا به ۵۲ زبان مختلف ترجمه شده و منتشر شده است.
این اثر را میتوان یکی از بهترین و فوقالعادهترین نوشته های پائولو کوئلیو دانست که توانست رکورد فروش خوبی را از خود برجا گذارد که در اواخر دههی بیستم ملادی به چاپ رسیده بود. او همیشه در راس توجه مطبوعات بود و با کتابهای خاص و دوست داشتنی توجه بسیاری از منتقدین را به خود جلب کرده بود.سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۷ کوئیلو را به عنوان سفیر صلح خود معرفی کرد. پائولو کوئیلو در امور صلحجویانه و خیرخواهانه نیز فعالیت میکند، او در سال ۱۳۷۹ سفری به کشور ایران هم داشته است.
بخشهایی از کتاب کیمیاگر
با گوسفندهایم در چراگاهی بودم. بچهای سر رسید و با حیوانات شروع کرد به بازی… خیلی دوست ندارم هرکسی بیاید و با گوسفندهایم بازی کند، آنها از آدمهایی که نمیشناسند میترسند، اما هرازگاهی بچهها میتوانستند با آنها بازی کنند بی آنکه میشها بترسند. این برایم جالب بود که بدانم حیوانات چگونه سن آدمها را تشخیص میدهند؛ چرا از بچهها نمیترسند و با آنها زود انس میگیرند؟پسر بچه، مدتی با میشهایم بازی کرد، اما ناگهان به سمت من آمد، دستم را گرفت و مرا تا اهرام برد. در مقابل اهرام مصر پسرک به من گفت، اگر تا اینجا بیایی، گنجی به دست خواهی آورد… زمانی که میخواست محل دقیق گنج را نشانم دهد، هر دو دفعه از خواب پریدم.
مردم خیالاتیاند و بر این تصور که دقیقا میدانند دیگران باید چگونه زندگی کنند، اما هیچکس هرگز در طول عمرش یاد نگرفته است خود چگونه زندگی کند. مثل آن زنک کولی، که به قولی از گذشته میگفت و از آینده حرف میزد، تعبیر خواب میشناخت و به دیگران میگفت که چه باید بکنند، ولی خودش درگیر زندگیاش بود و نمیدانست چگونه میتوان رموز خوابها را شناخت…
شما میتوانید این کتاب را به همراه کتابهای دیگر با تخفیف باورنکردنی از ونوس مارکت خریداری کنید.
0دیدگاه کاربران