نقد و بررسی
کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، کتابی است که از نامش میتوان کلیاتی درباره آن را حدس زد. نامهای از جانب یک مادر که برای جنین داخل شکمش نوشته شده است.
نکته مهم درباره کتاب، فکر سقط کردن جنین در ذهن مادر است که دلیل آن را خواننده در طول مطالعه کتاب متوجه خواهد شد. از همان لحظات ابتدایی که جنین در داخل رحم شروع به رشد میکند، حس مادر شدن در زنان به وجود میآید و مادر با فکر این کودک زاده نشده زندگی میکند. از نگرانیهای مادران باردار میتوان به از دست دادن کودک اشاره کرد. میتوان این نکته را ذکر کرد که شاید مساله اصلی که در این نوشته ادبی نویسنده به آن پرداخته است، سقط کردن جنین است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«هزارتا زنگوله تو صدای خندههاشه، هیچ وقت نفهمیدم چه طور اینطوری میخنده، ولی فکر میکنم دلیلش گریه کردنای زیادشه! فقط کسایی که زیاد گریه میکنن میتونن قدر قشنگیای زندگی رو بدونن و خوب بخندن، گریه کردن آسونه و خندیدن سخت!»
در بخش دیگری دربارهی «عشق» میخوانیم:
«راستش رو بخوای من هنوز نفهمیدم منظور از عشق چیه! به نظرم میاد عشق یه حقهی گندهس که واسه سرگرم کردن مردم ساخته شده! هر کی رو میبینی داره از عشق حرف میزنه، کشیشا، آگهیهای تبلیغاتی، نویسندهها، آدمای سیاسی و بالاخره اونایی که راس راسی عشق میکنن! من از این کلمهی لعنتی که همه جا و تو تموم دنیا ورد ذهن آدماست، متنفرم! چرا هیچ کس و هیچ چیز نتونست معنی این کلمه رو به من حالی کنه، خیلی دلم میخواست معنیش رو بفهمم، تشنهی فهمیدن معنی اونم!»
0دیدگاه کاربران